mahdi
mahdi
 
 

 

سپر و سنگ (حکایت)

 

 

سپر و سنگ

 

مردی با سپری که به دوش انداخته بود به میدان جنگ رفت. از طرف دشمن سنگی بر سرش خورد و سرش شکست.

فریاد مرد بلند شد و گفت: ای بی مروت، مگر کوری و سپر به این بزرگی را نمی بینی که سنگ بر سر من می زنی؟


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:سپر و سنگ (حکایت),حکایت, :: 15:21 :: توسط : mahdi

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان mahdi و آدرس mahdi-bakhtyary.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1083
بازدید دیروز : 60
بازدید هفته : 1226
بازدید ماه : 1721
بازدید کل : 44269
تعداد مطالب : 175
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1